کلوخ اندازون؛ سنت فراموش شده ابرکوهیها
ماه رمضان از دیدگاه مردم نه تنها در کشور اسلامی ایران بلکه از نظر تمامی مسلمانان جهان ماهی مبارک و مقدس به شمار میرود و به واسطه همین تقدس آداب و رسوم و برنامههای مختلفی در گوشه و کنار جهان برگزار میشود که بسیاری از آنها شنیدنی است.
مسلمانان در جای جای جهان چند هفته قبل از حلول ماه مبارک رمضان خود را برای آمدن این ماه آماده میکنند و بر اساس آداب و رسوم منطقه خود، برای گرامیداشت این ماه تلاش میکنند و در طول ایام ماه مبارک رمضان نیز برنامههای مختلفی را به اجرا در میآورند که بسیاری از این برنامهها کم کم به سنت و آیین مردم مناطق مختلف تبدیل شده است.
در ابرکوه نیز گرامیداشت ماه مبارک رمضان با آدابی همراه است که تلاش شده بخشی از این آداب کهن در گفتگو با یک کارشناس ارشد ایران شناسی و استاد دانشگاه بازگو شود.
در ابرکوه چندین هفته قبل از شروع ماه رمضان، مردم به تمیز کردن خانه و به اصطلاح خانه تکانی و خرید مایحتاج ماه رمضان میپرداختند.
در قدیم اگر ماه رمضان در زمستان یا پاییز بود، مردم گوسفندی را که از تابستان برای ماه رمضان پروار کرده بودند، ذبح کرده و به شکل قورمه (گوشت پخته ای که در پوست نگهداری میکنند و ماندگاری دارد) در میآوردند تا در ماه رمضان از آن استفاده کنند.
در قدیم اگر ماه رمضان در زمستان یا پاییز بود، مردم گوسفندی را از تابستان به نیت ماه رمضان پروار میکردند و در آستانه ماه رمضان سر میبریدند و از گوشت آن را قرمه میکردند و در طول ماه از آن استفاده میکردند
عده ای نیز روز قبل از شروع ماه رمضان را روزه میگرفتند و این روزه را روزه پیشواز ماه مبارک رمضان مینامیدند و این روزه نوعی خوشامد گویی به ماه رمضان بود.
وی افزود: مردم با این روزه اعلام میکردند که نه تنها از آمدن ماه رمضان ناراحت نیستند، بلکه از آمدن آن راضی و خوشنودند به طوری که روز قبل از شروع این ماه را نیز روزه میگیرند.
عده ای نیز روز قبل از شروع ماه رمضان را به بیرون شهر میرفتند و به تفریح میگذراندند زیرا معتقد بودند به مدت 30 روز به دلیل روزه گرفتن نمیتوانند به تفریح بپردازند و این مراسم تفریحی را “کلوخ اندازون” میگفتند.
البته علت این نامگذاری هنوز مشخص نیست اما هر چه بود این سنت این روزها به دست فراموشی سپرده شده است.
عقاید مردم در رؤیت هلال ماه رمضان
مردم برای رؤیت هلال ماه رمضان به پشت بام خانهها یا مکانهای مرتفع میرفتند تا هلال ماه را رؤیت کنند و از آمدن ماه رمضان مطمئن شوند.
فردی که ماه را رویت کرده بود سعی میکرد چشم خود را بر اجسام و افراد پاک و مقدس باز کند آنچنان که به چیزی نگاه نمیکرد و سپس به آب که نشانه شفافیت و زلالیت است و ریشه تقدس آن را باید در ایران باستان جستجو کرد، یا آینه که مظهر پاکی و روشنایی است یا چهره کودکی به نشانه معصومیت، یا سید مومنی نگاه میکرد.
اعتقاد مردم بر این بود که نگاه کردن بر افراد و اجسام منحوس، سبب بدیمنی در این ماه میشود و به عکس، نگاه به اجسام و افراد مقدس، میمون و مقدس است.
انجام کارهای نیک در ماه رمضان
صرفنظر از آداب و رسوم گذشتگان و باورها و عقاید مردم در مورد ماه رمضان، انجام اعمال نیک در این ماه و اعتقاد به این امر از گذشتهها تاکنون در میان مردم وجود دارد و به عنوان یک باور به آن اعتقاد دارند.
مردم در ماه رمضان در پی کسب ثواب و نیکی بوده و به هر شکلی سعی در انجام اعمال نیک و پسندیده دارند.
در قدیم که ساعتی برای بیدار شدن در سحرهای ماه رمضان وجود نداشت، عده ای از مردم، سحرگاهان به پشت بام منازل خود میرفتند و با صدای بلند به خواندن مناجات میپرداختند یا برای بیدار شدن مردم در کوچهها به طبل زدن میپرداختند.
طبل زنی در سحرهای ماه رمضان، بیدار کردن همسایگان و گسترانیدان سفرههای افطاری در مساجد از رسومی است که امروز نیز در بسیاری از نقاط از جمله استان یزد مرسوم و معمول است
برای بیدار شدن در سحر همسایهها به یکدیگر سفارش میکردند که برای سحری خوردن یکدیگر را بیدار کنند و هر شب کسی که بیدار میشد، دیگر همسایهها را نیز بیدار میکرد و با کوبیدن درب خانهها وقت سحر را اعلام میکرد.
در طول روز نیز روزه داران به امور روزمره خود میپرداختند و گاهی به دلیل خستگی و بیداری سحر، امور روزمره با تاخیر شروع و از طرفی زودتر تمام میشد.
هنگام نماز مغرب، مردم بیشتر به مسجد میرفتند و پس از ادای نماز و افطار با خرما که در مسجد از سوی نمازگزاران پخش میشد، به خانه بر میگشتند.
گسترانیدن سفرههای افطاری و اطعام روزه داران در این ماه رواج زیادی دارد و هر فرد تلاش میکند حتی به دانه خرمایی، روزه داری را مهمان کند.
طرد روزه خواران
نکته قابل توجه، طرد کردن روزه خواران از جامعه بود. افرادی که روزه خوار بودند مورد سرزنش قرار میگرفتند و با کنایه و طنز مورد تمسخر و بی مهری مردم قرار میگرفتند و در بین مردم رایج بود که میگفتند “روزه خوار، روزیت بخور” و منظور از روزیت بخور این بود که، روزه خوار باید بمیرد و ارزش زندگی کردن ندارد.
در گذشته حتی در ملا عام، روزه خوار را تازیانه میزدند و برخی اوقات مردم از دست فرد روزه خوار چیزی نمیگرفتند و یا در ظرف او آب و غذا نمیخوردند و تا حد یک کافر وی را نجس میشمردند.
معرفی نوعروس به مردم مسجد
یکی از آداب ماه رمضان که در ابرکوه مرسوم بود و اینک نیز کمابیش این رسم ادامه دارد، بردن عروس در سال اول ازدواج به مسجد محله همسرش بود.
مادر داماد با تهیه چادر و جانماز برای بردن عروس به مسجد از پدر و مادر وی کسب اجازه میکرد و شبی که عروس را به مسجد میبردند، مادر داماد به پخش شیرینی در میان مردم میپرداخت و به نوعی میتوان گفت که این کار، معرفی عروس به افراد محله داماد بود.
نذر برای برآورده شدن حاجات
مردم در 15 رمضان که برابر با میلاد امام حسن (ع) بود، برای بر آورده شدن حاجات خود، نذر میکردند و نذر رایج در این روز نان صلواتی بود.
در این روز، فرد حاجتمند برای بر آورده شدن حاجت خود یا پس از اینکه مشکلش گشوده شد، پول پخت یک روز نان را به نانوایی میداد تا به مردم نان مجانی بدهد و مردم در قبال گرفتن این نان، صلوات میفرستادند که این رسم همچنان رایج است.
اهمیت شبهای قدر
در شبهای قدر و شهادت امیر المومنین (ع)، مردم برای احیای این شب در مساجد جمع میشدند و به خواندن دعا و مناجات میپرداختند.
اهمیت بیداری این شب در نظر مردم، آن قدر زیاد بود که با خود خوراکی به مسجد میآوردند تا خوابشان نبرد و برای بیدار ماندن کودکان در این شب، مدام صورت آنها را میشستند.
مردم بنابر آموزههای دینی، معتقد بودند که سرنوشت نوزادی که در این سال به دنیا میآید و کسی که در این سال میمیرد در این شبها نوشته میشود و بنابراین باید این شبها را بیدار ماند و به دعا پرداخت.
در شب نوزدهم ماه رمضان که شب ضربت خوردن حضرت علی (ع) است، مردم برا ی برآورده شدن حاجات خود شیر نذر میکنند، زیرا بر این اعتقاد بودند که شمشیر ابن ملجم زهر آلود بوده و یتیمان برای درمان امام (ع) برای ایشان شیر آورده بودند و بر این اساس پخش شیر در این شب امری مرسوم است.
“شب دوست”
یکی دیگر از مناسبتهای ماه مبارک رمضان که برای مردم در ابرکوه و دیگر نقاط ایران دارای اهمیت بود، شب بیست و هفت ماه رمضان بوده که به روایات تاریخی و باور عموم این شب، شب کشتن ابن ملجم، قاتل امام علی (ع) بوده و مردم در این شب به شادی و سرور میپرداختند.
در ابرکوه این شب را “شب دوست” میگفتند و در این شب، پسر بچهها چادر به سر میکردند به طوری که شناخته نشوند و به در خانهها میرفتند و تقاضای خوراکی میکردند و صاحبخانه ظرف آنان را از آجیل و شیرینی پر میکرد.
مردم معتقد بودند اگر صاحبخانه بتواند چادر یکی از پسرها را کنار بزند و او را بشناسد، حاجتش برآورده میشود.
این رسم بنابر این باور شکل گرفته است که شیعیان خبر کشته شدن ابن ملجم را این طور به یکدیگر دادند و به صورت ناشناس به درب منازل میرفتند و از مرگ ابن ملجم یکدیگر را آگاه میکردند.
از دیگر مراسم این شب، خوردن کله پاچه بود.
این رسم در بسیاری از نقاط ایران رایج بوده و هست، مثلا در بجنورد، افراد خانواده در شب بیست و هفتم ماه رمضان دور هم جمع میشدند و زنان لباسهای زیبا و با رنگهای شاد میپوشیدند و برای افطار کله پاچه میخوردند و کله را نمادی از سر ابن ملجم میدانستند و هر کسی برای اینکه تنفر خود را از ابن ملجم نشان دهد با چاقو ضربه ای به کله گوسفند میزد و در آخر، ته مانده آن را جلوی اردکی که روبان قرمز به گردنش بسته بودند میانداختند و آن را نمادی از مرغی که از آسمان آمد و گوشت ابن ملجم را خورد میدانستند.
کیسه مراد
یکی دیگر از مراسمات ماه مبارک رمضان، دوختن کیسه مراد است که زنان در بین نماز ظهر و عصر روز بیست و هفتم ماه رمضان در مسجد میدوزند و داخل آن را سکه ای میگذارند و این سکه را به نشانه برکت در کیف خود میگذارند و معتقدند حاجتهای آنها تا سال دیگر با دوختن کیسه مراد برآورده میشود.
وداع با ماه رمضان و عید فطر
شب عید فطر، مردم در مساجد جمع میشوند و با ماه مبارک وداع میکنند و دعای الوداع میخوانند.
روز عید فطر نیز مردم پس از اقامه نماز برای تبریک عید به خانه بزرگان فامیل و همسایهها میرفتند.
مردم در ابرکوه در این روز آش محلی به نام آش جو که ترکیبی از جو، چغندر، کدو و سیرابی و سرکه بود تهیه میکردند و بر این باور بودند که پس از یک ماه روزه داری، معده انسان خشک میشود و نمیتواند غذای پر حجم را هضم کند و خوردن این آش معده را نرم میکند.
منبع: mehrnews.com