چرا – قانون مورفی – را ببینیم؟
روزنامه خراسان – مائده کاشیان: بعد از فیلم خوب و موفق «نگار»، همه منتظر بودند ببینند رامبد جوان در اثر بعدیاش یعنی «قانون مورفی» چه کرده، اکنون که این فیلم به صورت عمومی اکران شده و نظرات مثبت و منفی بسیاری را به دنبال داشته است.
اگرچه این فیلم یک قصه دو خطی دارد که در جریان فیلم گسترش نمی یابد و در انتها به نقطه مشخصی نمیرسد و نقصهای زیادی مانند منسجم نبودن داستان، منطق قصه و ضعف شخصیتپردازی دارد اما نمیتوان تفاوتهای مهم «قانون مورفی» را با بسیاری از فیلمهای سینمای ایران به ویژه کمدیهای مبتذلی که روی پرده میبینیم، نادیده گرفت. همانطور که وقتی برنامه «خندوانه» از روزهای اوجش فاصله میگیرد و کمی به تکرار میافتد، باز هم نسبت به بقیه برنامهها یک پله بالاتر میایستد، «قانون مورفی» هم با تمام ضعفهایش، ویژگیهایی دارد که میتوان آن را نسبت به بسیاری از فیلمهای کمدی، از چند جهت برتر دانست. در ادامه تفاوتهای فیلم و اتفاقات جدیدی را که در «قانون مورفی»، تجربه تازهای برای مخاطب ایجاد میکند، میخوانید.
اکشن گوهر کمیاب سینمای ایران
فیلم بسیار خوب شروع میشود و همین شروع خوب مخاطب را امیدوار میکند که قرار است اتفاقات متفاوتی را در «قانون مورفی» ببیند. در سکانس ابتدایی فیلم، تماشاگر شاهد صحنه تعقیب و گریزی است که نمونه آن تا به حال در سینمای ایران دیده نشده است. این تعقیب و گریز در سکانسی دیگر روی آب هم اتفاق میافتد و در این سکانس که سه قایق موتوری به دنبال یک قایق موتوری دیگر میروند، صحنهای مانند بازیهای آتاری دستی در فیلم شبیهسازی میشود.
استفاده جدید از امیر جدیدی
یکی از هوشمندیهای رامبد جوان در «قانون مورفی»، انتخاب امیر جدیدی برای نقش «فرخ» است؛ امیر جدیدی هم با بازی خوبش، تماشاگر را برای انتخاب خوب رامبد جوان وادار به تحسین می کند. امیر جدیدی تا پیش از «قانون مورفی» در فیلم کمدی بازی نکرده است و شخصیت «آریا» در فیلم «من» ساخته سهیل بیرقی، تنها مایههایی از بامزه بودن را دارد و کمدی محسوب نمیشود. او در «قانون مورفی» نقش یک مأمور پلیس دستوپا چلفتی و ساده را بازی میکند و به اندازه کافی هم میتواند خندهدار باشد.
«قانون مورفی»، سینمایی و ضد آپارتمانی
در شرایطی که بسیاری از فیلمها در سینمای ایران به اصطلاح فیلمهای آپارتمانی هستند، رامبد جوان از آپارتمان و به طور کلی شهر تهران بیرون رفته و سکانسهای مختلف فیلم در لوکیشنهای متنوعی در شمال ایران میگذرد. تنوع لوکیشنها جذابیت بصری خوبی ایجاد کرده است و نماهای هلیشات، زیبایی لوکیشنها را به نمایش میگذارند، نماهایی که باید آنها را تنها روی پرده سینما دید. البته چون در طول فیلم چندین بار از نمای هلیشات استفاده میشود، تماشاگر دفعه اول از دیدن چنین نماهایی لذت میبرد اما بعد از آن دیگر برایش تکراری میشود و جذابیت اولیهاش را از دست میدهد.
خلق فانتزی
«قانون مورفی» با فیلمهای رئالی که هیچ اثری از خیال در آن نمیبینیم متفاوت است و از این جهت هم میتوان حساب فیلم رامبد جوان را از دیگر فیلمها جدا کرد. رامبد جوان در «قانون مورفی» قواعد منطقی را میشکند و موقعیتهای فانتزی جالبی خلق میکند. یکی از جذابترین موقعیتها سکانسی است که شخصیت اصلی فیلم یعنی «فرخ» با بازی امیر جدیدی، درگیر توهم میشود و به دنبال آن اتفاقات فانتزی جذابی را در فیلم میبینیم. بنابراین بهتر است موقع تماشای «قانون مورفی» هرگز خودتان را درگیر حقیقت و منطق نکنید، چون خیال و فانتزی نقش پررنگی در فیلم رامبد جوان دارد.
کمدی خانوادگی یا غیرخانوادگی؟
با وجود این که مدتها قبل از اکران فیلم «قانون مورفی»، رامبد جوان خیال همه را بابت غیرمبتذل بودن فیلم اش راحت کرد و همچنان هم در مقابل انتقادها به شوخیهایی که در فیلم وجود دارد، از کمدی آن دفاع میکند، اما در حقیقت «قانون مورفی» خالی از شوخیهای دوپهلو و جنسی نیست و یک کمدی کاملا سالم و پاستوریزه به حساب نمیآید.
شاید اگر این فیلم را با کمدیهای مبتذل مقایسه کنیم آن را کمدی محترمی بدانیم اما «قانون مورفی» در مقایسه با خودش و در مقایسه با ادعاهای رامبد جوان، یک کمدی کاملا خانوادگی نیست. جالب آن که رامبد جوان هنوز بر «خانوادگی» بودن فیلم اش اصرار دارد و حتی به تازگی در صحبتهایی در فضای حقیقی و مجازی، از محتوای فیلم اش دفاع کرده است.