۱۰ فیلم عاشقانه تاثیرگذار برای دوران عاشقی
وبسایت روزیاتو – حسین علی پناهی: خب هنوز تا روز ولنتاین فاصله زیادی داریم اما این بدین معنی نیست که نباید در مورد واکنش شیمیایی- عصبی که همه ما با نام «عشق» از آن یاد می کنیم و تماشای چند فیلم عاشقانه صحبت نماییم.
بسیاری از ما فیلم های خشن و پر زد و خورد را برای مدتی دور شدن از مشکلات و درگیری های روزمره نگاه می کنیم. به تماشای فیلم های ترسناک می نشینیم تا چیزی را تجربه کنیم که هیچ وقت دوست نداریم در زندگی واقعی شاهد آن باشیم و برای چند ساعتی خندیدن بدون دغدغه به سراغ فیلم های کمدی می رویم.
گاهی نیز تنها چیزی که می خواهیم تماشای یک فیلم عاشقانه خوش ساخت است که نشانی از داستان واقعی زندگی ما و یا احساسی عاشقانه است که در حال حاضر داریم. بسیاری از فیلم سازان در ساخت فیلم های عاشقانه تبحر خاصی داشته و کارنامه آن ها با فیلم هایی که در این ژانر پرطرفدار ساخته شده شناخته می شود؛ از جان هیوز و هاوارد داچ گرفته تا نیک نوربی و نیکولاس اسپارکس. گاهی اوقات هنگامی که خودتان عاشق شده اید، تماشای یک فیلم عاشقانه حال شما را بهتر خواهد کرد.
اما فیلم های عاشقانه با داستان های شبه هندی و کلیشه ای دیگر از مد افتاده و طرفداران ژانر عاشقانه دنبال فیلم هایی هستند که داستان آن ها دارای جزییاتی باشد که با واقعیت تطابق بیشتری دارند تا دنیای خیالی. این فیلم ها با احساسات کسی که از قبل عاشق شده بازی می کنند و به شکلی و به دلیلی جای خود را در قلب عاشق مخاطب باز خواهند کرد. بدین ترتیب در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ فیلم عاشقانه برتری آشنا کنیم که دستکم برای کسانی که عاشق هستند بهترین انتخاب ها به شمار می آیند.
۱۰- کامیل (۱۹۳۶)
شاید بتوان گفت که فیلم «کامیل» (Camille) سنگین ترین و تاثیرگذارترین فیلم عاشقانه این فهرست است. در فیلم «کامیل» شاهد فداکاری هایی هستیم که ممکن است در هر رابطه ای وجود نداشته باشد.
چگونه می شود که کسی برای دست یافتن به کسی که خود را عاشق او می داند دست به هر کاری زده و از همه چیز خود می گذرد؟ چگونه می شود که برخی افراد عاشق در نهایت تصمیم می گیرند با معشوقشان نباشند زیرا این موضوع آینده آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد؟ عشق همیشه در مورد کسی که می خواهید داشته باشید نیست، عشق گاهی باعث می شود کسی را نخواهید.
این گونه داستانی- نبرد بین جایگاه های اجتماعی متفاوت و امتناع از بودن با شخصی هم تراز به خاطر پیوستن به شخصی با جایگاه اجتماعی پایین تر، بارها و بارها در سینما به تصویر کشیده شده است که بارزترین مورد آن را می توان در فیلم «تایتانیک» مشاهده کرد اما هیچ فیلمی به اندازه «کامیل» نتوانسته این موضوع را به زیبایی و تاثیرگذاری بی مثالی به نمایش بگذارد.
تماشای این فیلم می تواند برایتان سخت باشد و حالتان را بد کند اما بدون شک باعث خواهد شد که احساس خوشبختی کنید زیرا مجبور نیستید مانند شخصیت های داستان از همه چیز خود بگذرید.
۹- فروشگاه کنار خیابان (۱۹۴۰)
شاید مخاطبان سینمای مدرن با فیلم عاشقانه کمدی «ایمیل داری» (You’ve Got Mail) با بازی تام هنکس و مگ رایان آشنا باشند، جایی که دو دوست اینترنتی عاشق یکدیگر می شوند اما در برخوردهای شخصی و رو در روی خود از یکدیگر بیزارند.
چه این فیلم را دیده و چه ندیده باشید به شما توصیه می کنیم که فیلم عاشقانه کلاسیک «فروشگاه کنار خیابان» (The Shop Around the Corner) اثر ارنست لیوبیچ که فیلم مذکور از روی آن ساخته شده را حتما ببینید. دو کارمند (جیمز استوارت و مارگارت سولاوان) از یکدیگر متنفرند اما نمی دانند که آن ها به صورت ناشناس برای یکدیگر نامه های عاشقانه می فرستند.
این فیلم عاشقانه و تاثیرگذار بار زمانی دوران جنگ جهانی اول و شرایطی که آن دوران حاکم بود را در خود دارد. از این رو تنش هایی که در فیلم به آن ها پرداخته می شود؛ از جمله تبعیض های جنسیتی در محل کار که در آن زمان وجود داشت، از موضوعات اصلی فیلم به شمار می رود. با این وجود، تصویر بی نظیر و جذابی که فیلم «مغازه کنار خیابان» از عشق و نفرت ارایه می دهد حتی در روزگار کنونی نیز بسیار سرگرم کننده و مفرح است زیرا داستان با زیبایی و جذابیت خاصی به تصویر کشیده می شود. برای درک داستانی از ترکیب عشق و نفرت تنها و تنها این فیلم می تواند بهترین تجربه ادراکی برای شما باشد.
۸- گمشده در ترجمه (۲۰۰۳)
فیلم عاشقانه «گمشده در ترجمه» (Lost in Translation) از جهات و به دلایل مختلف یک فیلم بی نقص و جذاب به شمار می آید، اما تمرکز اصلی در اینجا بر روی رابطه بین یک بازیگر مشهور اما خسته و یک دختر جوان تازه فارغ التحصیل شده است.
این فیلم شاید در مورد اولین مراحل عاشق شدن باشد اما این داستان از دریچه نگاه کسانی است که قبلاً نیز عاشق شده اند.در این فیلم خبری از خیانت و رسوایی نیست و دو طرف رابطه عاشقانه فیلم هیچگاه دست به خیانت یا تلاش برای انتقام از همسران خود نمی زنند.
بجای چنین کاری، روح خسته و گمشده آن ها احساس نزدیکی زیادی به هم می کنند: دختر جوانی که با واقعیات تلخ دنیای واقعی روبرو می شود و مرد میانسالی که از روبرو شدن با این دنیای واقعی ناخوشایند خسته شده است.
این دو با هم با دنیایی جدید روبرو می شوند که موج فرهنگی موجود در خیابان های ژاپن است. فیلم عاشقانه «گمشده در ترجمه» بدون شک بهترین اثر سوفیا کوپولا است که به زیباترین شکل ممکن شروع عشق را به نمایش می گذارد.
۷- سابرینا (۱۹۵۴)
جای تعجب ندارد که در این فهرست دیر یا زود باید به یکی از فیلم های بیلی وایلدر می رسیدیم. شاید عاشقانه ترین فیلم او «سابرینا» (Sabrina) باشد: داستان مشهور سابرینا، دختر راننده یک خانواده بسیار ثروتمند. در ابتدای فیلم می بینیم که سابرینا به دلیل ناملایمات زندگی خود؛ از جمله نادیده گرفته شدن توسط یکی از پسران خانواده صاحب کار پدرش، قصد خودکشی دارد اما در نهایت توسط دیگر پسر خانواده از مرگ نجات پیدا می کند.
بعد از رفتن او به پاریس و بازگشت، دو برادری که یکی هیچگاه تاکنون به سابرینا اهمیتی نداده و دیگری همیشه به او توجه می کرده برای بدست آوردن دختر زیبای داستان با هم رقابت می کنند. علیرغم اتفاقات تاریک و ناراحت کننده ابتدای فیلم، باقی ماجراها سرگرم کننده ، عاشقانه و خوشبینانه است. فیلم عاشقانه «سابرینا» انواع مختلفی از عشق را به نمایش می گذارد و در نهایت بر عشق واقعی تاکید دارد.
۶- آتالانت (۱۹۳۴)
اگر بخواهیم فیلمی را نام ببریم که اولین بار عاشق شدن و ازدواج پرفراز و نشیب را در سینما به تصویر کشید بدون شک باید از شاهکار ژان ویگو نام ببریم که در کمال ناباوری مدت کوتاهی پس از انتشار فیلم خود و در سن ۲۹ سالگی درگذشت. در حالی که بخش قابل توجهی از فیلم عاشقانه «آتالانت» (L’Atalante) در داخل یک قایق با نام «آتالانت» می گذرد این فیلم دشواری های روزهای اول ازدواج را به تصویر می کشد. رابطه مرد و زن داستان از همان ابتدا و به طور مداوم به خاطر تصمیمات دیگران تحت تاثیر قرار می گیرد.
بدین ترتیب در شرایطی که بحران و تنش زندگی این دو را تهدید می کند، هر یک از آنها از کارهای گذشته خود پشیمان می شوند. در مدت زمانی کوتاه فراز و فرودهای ازدواج را شاهد خواهید بود و براحتی خود را جای شخصیت های فیلم قرار خواهید داد.
۵- وال-ای (۲۰۰۸)
انیمیشن عاشقانه «وال- ای» (WALL-E) از سبک داستان پردازی رمانتیک فیلم های صامت الهام می گیرد و در نتیجه، ارتباط عمدتاً بی صدای بین دو ربات به یکی از تاثیرگذارترین فیلم های عاشقانه قرن حاضر تبدیل می شود. نبود دیالوگ و سخن گفتن (به جز کلماتی ساده و اندک) در این فیلم عاشقانه به تماشاگر امکان می دهد که در مورد اتفاقاتی که در هر سکانس رخ می دهد بیشتر تعمق کند.
همچنین از آنجایی که دو ربات در دنیا و حالتی متفاوت به سر می برند و می خواهند به هر ترتیبی دیدگاه و تفکر خود را بیان کنند، تماشای فیلم مذکور می تواند شما را به یاد تجربیات عاشقانه مشابهی بیندازد.
ربات EVE بسیار توانمند است و می خواهد از دانش خود برای مراقبت از ربات دیگر استفاده کند. ربات WALL-E نیز در طرف دیگر، بسیار محترم و باادب بوده و سعی در کمک دارد به نحوی که حتی اشتباهات او نیز با هدفی خیر انجام می شوند.
پیام های بسیاری می توان از این انیمیشن شاهکار استودیو پیکسار دریافت کرد به خصوص زمانی که برخی زوجین یا کسانی که تازه عاشق شده اند خود را جای این ربات های دوست داشتنی قرار می دهند.
۴- برخورد کوتاه (۱۹۴۵)
قرار داشتن شاهکار رمانتیک و کلاسیک دیوید لین در هر فهرستی از بهترین فیلم های رمانتیک تاریخ سینما بی دلیل نیست. بدون شک کسی نمی تواند ادعا کند که هنگام تماشای فیلم عاشقانه «برخورد کوتاه» (Brief Encounter) تحت تاثیر قرار نگرفته و احساس خاصی را تجربه نکرده است.
به عنوان یکی از سنگین ترین فیلم های این لیست و البته تاثیرگذارترین آن ها، این فیلم عاشقانه داستان برخورد تصادفی بین دو غریبه را روایت می کند که عاشق یکدیگر می شوند، مرد و زنی که هر دو متاهل و بچه دار هستند. هر دو خانواده هایشان را دوست دارند و این بخش از معادله هیچگاه توسط آن ها فراموش نمی شود.
گاهی ایجاد رابطه عاطفی با دیگران و عاشق شدن باعث می شود به طرف مقابلتان آسیب برسانید. اما آیا کسی که باعث چنین شرایطی می شود اصلاً می تواند عاشق باشد؟ این فیلم بدون این که بخواهد مسیری طولانی و پیچیده را طی کند نوعی تازه و متفاوت از عشق را به نمایش می گذارد و همین تفاوت است که باعث می شود «برخورد کوتاه» در ژانر رمانتیک جاودانه بماند.
همیشه موضوع به کسانی مربوط نمی شود که دوست دارید زندگی تان را با آن ها سپری کنید، گاهی اوقات عشق در مورد کسانی است که به آن ها تعهد داشته و لیاقت احترام و وفاداری شما را دارند.
۳- وقتی هری با سالی آشنا شد… (۱۹۸۹)
مهم نیست از چه زاویه ای به آن نگاه کنید اما ژانر کمدی رمانتیک پس از فیلم عاشقانه «وقتی هری با سالی آشنا شد…» (When Harry Met Sally…) ساخت راب راینر، به کلی تغییر کرد. می توان ادعا نمود که هر فیلم عاشقانه – کمیکی که بعد از این فیلم ساخته شده سعی کرده داستان آن را تکرار کند یا در بهترین حالت تحت تاثیر آن قرار داشته است. این فیلم عاشقانه اگر چه از بازی هایی خیره کننده سود می برد اما داستان آن خیلی زود شما را جذب می کند.
شاید نتوان هیچ فیلم رمانتیک- کمدی مدرنی را پیدا کرد که داستانی عاشقانه را چنین واقعی و تاثیر گذار به تصویر کشیده باشد. فیلم «وقتی هری با سالی آشنا شد…» داستان زن و مردی را روایت می کند که حتی هنگامی که عاشق یکدیگر می شوند نیز تصمیم می گیرند تنها دوست هم باقی بمانند. کمتر کسی را می توان یافت که بگوید با تماشای این فیلم تحت تاثیر قرار نگرفته است.
۲- سه گانه پیش از طلوع آفتاب، پیش از غروب آفتاب و پیش از نیمه شب
مجموعه فیلم های جاه طلبانه ریچارد لینکلیتر کاملاً به توانایی کارگردان در به تصویر کشیدن تجربیاتی عمیقاً انسانی بر اساس داستانی بسیار ساده وابسته است اما گرمی و کشش رابطه ای که بین شخصیت های ایتان هاک و جولی دلپی وجود دارد نیز سهم قابل توجهی در تاثیرگذاری این فیلم ها ایفا می کند. داستان این سه گانه در زمانی نزدیک به دو دهه روایت می شود و داستان هر یک از آن ها طوری است که نیاز به یک فیلم دیگر را اجتناب ناپذیر می سازد.
چه جسی و سلین در آلمان (پیش از طلوع آفتاب)، در فرانسه (پیش از غروب آفتاب) و یا یونان (پیش از نیمه شب) با هم ملاقات کنند و صحبت هایشان تا هر جا که پیش برود، این دو شخصیت همیشه در روی پرده مخاطب را جذب کرده و تحت تاثیر قرار می دهند.
این مجموعه یکی از نادرترین فرم های سینمایی مینیمالیستی است که بسیاری از مخاطبان را با خود همراه می سازد. مجموعه فیلم های مذکور از بهترین سه گانه هایی است که بر اساس موضوعی ساده و پیش پا افتاده، داستانی بسیار قوی و تاثیرگذار را روایت می کند.
۱- طلوع آفتاب: ترانه دو انسان
در بخش زیادی از فیلم عاشقانه «طلوع آفتاب: ترانه دو انسان» (Sunrise: A Song of Two Humans) تمرکز بر روی حالت هیپنوتیزم شدگی شخصیت مرد داستان است. او توسط زنی دیگر وسوسه می شود که همسر کنونی اش را به قتل برساند و به انجام این جنایت هولناک بسیار نزدیک می شود.
در لحظات آخر، تغییری در قلب او رخ داده و عشقی که هنوز به همسر خود دارد را به یاد می آورد، همسری که دیگر از او واهمه دارد. باقی داستان فیلم بر روی تلاش های مرد برای برگرداندن رابطه عاشقانه گذشته اش با همسر و بازسازی ازدواج عاشقانه رنگ باخته شان متمرکز می شود.
آن ها در جشن ها و مراسم زیادی شرکت می کنند و فیلم رفته رفته به طور مرتب سناریوهای یکسان را از دیدگاهی جدید به تصویر می کشد. این فیلم در مورد علت علاقه زوجین به یکدیگر در همان ابتدای آشنایی و آن چیزی است که رفته رفته رنگ باخته و فراموش می شود.
عنوان فیلم به خوبی چنین موضوعی را نمایان می سازد و علیرغم دو مسیر داستانی متفاوت که در فیلم شاهد هستیم می توان اتفاقات آن را به تمامی رابطه های عاشقانه بین دو نفر تعمیم داد.